شب بارانی و شش قصهی دیگر
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای مذهبی
در یک شب بارانی "معلی بن خنیس" ـ یکی از دوستان و خدمتکاران امام صادق (ع) ـ ، امام را میبیند که با کیسهای بر دوش بیرون میرود معلی به منظور کمک به دنبال امام به راه میافتد و در راه متوجه میشود که کیسه پر از نان است. سپس همراه امام به بیرون از شهر میرود؛ جایی که مردم فقیر و بیخانمان از سرما در چندین اتاقک و سایبان پناه گرفتهاند. امام در زیر هر سایبان دو قرص نان میگذارد و سپس برای مردم فقیر دعا میکند. معلی از امام میپرسد که چرا در این وقت شب خود را به زحمت انداخته است. امام در جواب میفرماید: "صدقه دادن در شب، خشم خدا را فرو مینشاند و گناهان انسان را پاک میکند. صدقه دادن در روز، مال و عمر را زیاد میکند." این داستان تحت عنوان "شب بارانی" به همراه شش داستان دیگر با موضوع "صدقه" در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. عناوین دیگر داستانها عبارتاند از: آن عقرب سیاه، انواع صدقه، کبوترهایم، نان و انار، راه نجات، و طوفانی در بیابان.