دری به باغ پریشانی
((دری به باغ پریشانی)) مجموعهای است متشکل از 44غزل که از آن جمله است، ((سلام)) :سلام ای تو که هستی چراغ خانه من/ برای زندگی ای بهترین بهانه من/ در این هوای مهآلود و سرد پاییزی/ تو آفتاب فریده در آشیانه من/ تمام دار و ندارم فدایت آن لحظه/ که دل دهی به غزلهای عاشقانه من/ به لطف عشق تو آمد ـ غزل غزل ـ به سراغم/ وگرنه شعر کجا سر زند به خانه من/ دمیدن از ته دل از من و صدا از تو/ بزن انیسه زیبا و خوشنوایی من/ تو آفریده شدی تا برای کبک دلم/ به رنگ دام و قفس باشی آب و دانه من /!همه به خاطر توست این عذاب و سوز و گداز/ گواه میطلبی؟ !شعر من نشانه من/ نه این که میچرخد در دهان زبان من است/ که آتش است درونم و این زبانه من/ فقط برای تو ای خوب ای صداقت محض/ مدام شعله کشد عشق جاودانه من .