ترجمان آفتاب
عرفان
در کتاب حاضر، مؤلف به نسبت میان تجربه دینی و تعبیر آن در مثنوی مولوی میپردازد. مؤلف بیان میدارد که مولانا، تجربههای ژرف و بیصورت خویش را در ظرف زبان میریزد و آن را صورت مدار میکند. از قالبهای صورت مدار تجارب دینی در مثنوی، نماد و تمثیل است. مولانا در فرآیند صورت بخشی به تجارب دینی، تجارب دینی را به زبان بیان میکند و همچنین به زبان تجربه ژرف و نابی میبخشد. چیستی تجربه عرفانی به لحاظ پدیدارشناسی، نسبت زبان و تجربه عرفانی، به زمینه و انگیزه رمزگرایی، نمادهای عرفانی مثنوی، گریز مولانا از تنگنای زبان برخی از مطالب ارائه شده در این کتاب هستند.