با چادر قشنگت مثل فرشتهها شدی
جشن تکلیف - داستان / داستانهای اجتماعی / حجاب - داستان
کتاب مصور حاضر، داستانی اجتماعی برای گروه سنی (ب) است. در داستان میخوانیم: «مهدیه میخواست با دوستانش در کوچه بازی کند. وقتی داشت میرفت، مادرش به او گفت: پس چادرت کو؟ تو نه ساله شدی. اما مهدیه فکر میکرد بدون چادر زیباتر است.» مهدیه» با دوستش «الهام» در حیاط بازی میکردند. آنها آبنباتهایشان را کنار باغچه گذاشتند که بعد بخورند. اما بعد از چند دقیقه مورچهها به آبنباتها حمله کردند».