جزیرهی توفان
یک جاسوس آلمانی با نام "فانف" در انگلستان، در زمان جنگ جهانی دوم پی میبرد که شواهد مبنی بر وجود یک ارتش عظیم در جنوب شرقی انگلستان باطل است. بدینترتیب که در این منطقه ارتشی وجود ندارد و کشتیها از جنس پلاستیک و چوب هستند. نیز سربازخانهها نمونهای از شهرکهای سینمایی هستند و ژنرال جورج پاتون حتی یکنفر را تحت فرمان خود ندارد. در واقع این صحنه برای گمراه شدن دولت آلمان مهیا شده بود. هانف همچنین با مشاهدهی این صحنهی ساختگی متوجه میشود که حملهی انگلستان نه از تنگهی دوور، بلکه از نورماندی آغاز خواهد شد. وی سپس تصمیم میگیرد تا این اطلاعات را به دولت آلمان برساند، اما یک پیشآمد عاطفی وی را از ادامهی این کار منصرف میسازد. حوادث داستان در جزیرهی توفان ـ مکانی دورافتاده در سواحل اسکاتلند ـ اتفاق میافتد.