زبان حیوانات و مرد نادان

زبان حیوانات و مرد نادان

افسانه‌های عامه / داستان‌های آموزنده / شعر فارسی

«مارون» دوست داشت ثروتمند شود. او از دوستانش شنیده بود که حیوانات با زبانشان جای گنج و پول را به انسان‌ها می‌گویند. برای همین نزد حضرت موسی (ع) رفت و با اسرار زیاد زبان حیوانات را آموخت. حضرت موسی (ع) از قبل به او گفته بود که دانستن زبان آنها چیزی جز ضرر برای او ندارد، اما او گوش نکرده بود. بعد از آن، مارون از خروسش شنید که اسب و قاطرش به زودی می‌میرند، برای همین آنها را به بازار برد و فروخت. روز دیگر خروس او به سگش خبر داد که فردا مارون می‌میرد. او با شنیدن این جمله خیلی ترسید و نزد حضرت موسی (ع) رفت. حضرت موسی هم به او گفت: «تو نگذاشتی حیوانات فدای تو شوند و با فروختن آنها به دیگران ضرر زدی، حالا این سزای تو است». مارون جان سپرد اما حضرت که دلش به حال او سوخته بود از خدا خواست تا دوباره زنده‌اش کند و همین اتفاق رخ داد. این داستان آموزنده از مجموعه قصه‌های مثنوی، برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» تدوین شده است.

قیمت چاپ: 1,500 تومان
بازنویسی:

امید پناهی‌آذر

تصویرگر:

مریم ثقفی

ناشر:

خانه هنر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

398.2

سال چاپ:

1392

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789642879991

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

بازنویسی