ناسور
داستانهای فارسی - قرن 14
«سارا»، دختری جوان است که تصمیم گرفته است به تهران برود و نزد مادرش زندگی کند، او بنابر دلایلی از کودکی در خانه پدرِ پدریاش زندگی کرده است. پیش از رفتن «مازیار»، پسرعمه سارا به سراغ او میآید و مدارکی را در اختیار او میگذارد و ادعا میکند که به خاطر سارا دست به چنین خطری زده و این مدارک را تهیه کرده تا موضوعی را اثبات کند که سالهاست سارا را رنج میدهد، سارا بیتوجه به حرف مازیار با گرفتن مدارک به خانه بازمیگردد و... .