سپیده دم رهایی: "قصه مبارزان خستگیناپذیر چهارپالو"
روستایی، که سالها تنها ساکنان آن حیوانهای اهلی گوناگون بودهاند، مورد حملۀ انسانها واقع شده و اهالی ناچار به اطاعت از آنان و پرداخت مالیات به انسانها میشوند. متجاوزان هر روز بیش از پیش، عرصه را بر حیوانها تنگ کرده و دسترنج آنان را به یغما میبرند. در دورهای که فشار بسیار زیاد شده گروهی از حیوانات جوان گرد هم آمده و انجمنی سری به سرپرستی «تندر»، بزغالهای روشنفکر، برای مبارزه با انسانها تشکیل میدهند. این گروه ضربههای اساسی بسیاری را به متجاوزان وارد کرده و آنان را به مرز شکست میرسانند. اما انسانها با حیله تندر را اسیر کرده و در حضور همۀ اهالی اعدام میکنند. آنان گمان میکنند با کشتن تندر همهچیز به روال سابق بازمیگردد، اما از فردای آن روز گروه مبارز دیگری اعلام حضور میکنند. این داستان تمثیلی، حکایت انسانهای ضعیفی است که از جانب انسانهای متکبر مورد ظلم واقع شدهاند؛ با این تفاوت که این بار مظلوم، با تدبیر و اندیشه نهتنها تسلیم نمیگردد بلکه با شجاعت در صدد است ستمگر را به زانو درآورد.