انار و فرشته مرگ
داستانهای کردی - عراق - قرن 20م.
«انار و فرشته مرگ»، گرچه در بستر رویدادهای تاریخی کردستان عراق اتفاق میافتد، اما داستانهای فرعی زیادی به آن راه مییابد. «انار» که از شخصیتهای مهم این رمان است، مشغول تدوین فهرست افرادی است که از سوی عوامل رژیم بعث و حکومتهای محلی ترور، نیست و نابود شدهاند. در این میان «فرشته مرگ» هم سرگرم از میان بردن شخصیتهای داستانی توی کتابهاست؛ زیرا معتقد است که شخصیتهای داستانی، نظم و نظام دنیا را به هم ریختهاند. «سربست» نیز که شخصیت اصلی رمان است و حتی معلوم نیست زنده یا مُرده است، به دنبال شخصیتهای دیگری سرگردان است که زنده بودن آنها هم در هالهای از ابهام است. در بخشی از این رمان از زبان فرشته مرگ میخوانیم: «کار من اینه که به هر گوشهوکناری از این دنیای درندشت سرک بکشم و شخصیتهای توی کتابهای داستانی رو از بین ببرم تا خودشون و قصههاشون فراموش بشن. البته قطعا میدونی که این، کار آسونی نیست... . نمیدونی برای از میان بردن شعرهای "نالی" چی کشیدم! با این حال نتونستم حبیبه (معشوقه نالی) رو از یاد این مردم ببرم. اودیپ و شرلوک هولمز و شهرزاد هنوز هم زندهان. انگار کتابها رودی هستن که یکریز از درون رؤیا جاری میشن و موج میزنن و من نمیتونم جلوشونو بگیرم...».