سفر پر رمز و راز کایوت سانرایز
داستانهای نوجوانان آمریکایی - قرن 21م.
تو هنوز سر کار بودی. ما یک جعبه خاطرات درست کردیم، چهار نفری. هر کدام یک چیزهایی برداشتیم که توی اون بزاریم. عکسهایی که گرفته بودیم، نقاشیهایی که کشیده بودیم، یادداشت، نامه. وسایلی که ساخته بودیم. سنجاق سر هامون. همه رو توی یک جعبهی فلزی قدیمی گذاشتیم که باهاش مغازه بازی میکردیم. اون رو بردیم توی پارک بعد دفنش کردیم. البته یک گوشهای، زیر اون درختها و یک سنگ بزرگ روش گذاشتیم. قرار بود ده سال بعدش برگردیم و درش به یاریم، به همه اون خاطرهها نگاه کنیم. قول دادیم که اینکا رو بکنیم. من قول دادم که این کار را بکنم؛ اما بعد...