دیو سیاه دم به سر
کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی افسانهای است که برای مخاطبان گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است. در این داستان آمده است: خاله پیرزن لب دریا نشسته بود که یکدفعه افتاد توی آب، هر چقدر تلاش کرد نتوانست بیرون بیاید. در دریا، هشتپا، نهنگ و کوسه میخواستند خاله پیرزن را بخورند، اما او به دروغ به آنها میگوید که ننة دیو سیاه است. هشتپا، نهنگ و کوسه هم پا به فرار میگذارند. خاله پیرزن وقتی به دیو سیاه میرسد، فکر میکند که دیگر کارش تمام است اما دیو سیاه او را بغل میکند، از این که ننهاش را پیدا کرده خوشحال میشود. خاله پیرزن چند روزی در دریا میماند، امّا دیو سیاه او را به روی آب میآورد. خالهپیرزن به خانهاش میرود تا قصة دیو سیاه را برای بچّهها تعریف کند.