غریبه، هفت کوپه از یک قطار
نمایشنامه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
هاجر، بیوهزنی است که قهوهخانهای بر سر جادة یک روستا دارد. صفر پسر بدجنس او، برای به نام زدن جادهای که پدرش در زمان حیات به مردم واگذار کرده است. مورد تنفر مردم است. مردم از او به استوار خاوری، مامور دولت شاه شکایت کردهاند. آقا سید مصطفی تعزیهخوان و فردی انقلابی توسط ساواک دستگیر و خلع لباس و تبعید شده است. روزی غریبهای وارد قهوهخانه میشود، او حامل خبری از سید مصطفی به هاجر است. آقا سید مصطفی از هاجر خواسته است که منزلش را به غریبه نشان دهد تا او اسناد و مدارکی را از خانة سید مصطفی بردارد. هاجر تصمیم میگیرد که نیمهشب برای نشان دادن منزل سید مصطفی همراه غریبه برود. ناگهان صفر بعد از مدتها غیبت به قهوهخانه میآید و او از دلایل حضور غریبه مطلع میشود. او به پاسگاه رفته و موضوع را به استوار خاوری اطلاع میدهد، اما رفتار استوار برخلاف انتظار او به جای تشویق، دستگیری و تحویل وی به ساواک است. در این کتاب نمایشنامة دیگری با عنوان «هفت کوپه از یک قطار» به تصویر کشیده شده است.