غریبه و کشاورز (فارسی - گیلکی)
افسانهها و قصههای ایرانی / افسانههای عامه
ادبیات شفاهی، مجموعهای گفتاری، شنیداری و نوشتاری از قصه، متل، چیستان، لالایی، ضربالمثل، بازی، شعر و ترانههای مردم است. ادبیات شفاهی مردم ایران با توجه به ویژگیهای تاریخی، محل سکونت، گوناگونی اقوام و تفاوتهای اقلیمی، صاحب اندیشههای فراوان است. مجموعه کتابهای «سیمرغ قصههای ایران» برای کودکان و نوجوانان و با هدف شناساندن ادبیات بومی و قومی و لهجهها و گویشهای مردم ایران زمین تدوین شده است. گیل یا گیلک نام یکی از قومهای ساکن کرانههای جنوب و جنوب غربی دریای خزر است که در استانهای گیلان و غرب مازندران زندگی میکنند. آنها قصههای زیادی برای نقل دارند، یکی از قصهها، «غریبه و کشاورز» است. در این داستان آمده: باران نمیبارد و کشاورز محصولی ندارد. روزی غریبهای به مزرعه او میآید و قول میدهد که اگر نصف محصولش را به او بدهد، باران بیاید. کشاورز قبول میکند. باران میبارد و هنگام رسیدن محصول غریبه میآید و ... .»