جادوگر شهر از
داستانهای تخیلی
گروه سنی "ب "در این کتاب که با تصاویر رنگی برجسته به چاپ رسیده، ماجرای دخترکی به نام "دوروتی "را میخوانند .دوروتی با عمو هنری و عمهاش روزگار میگذراند .تا این که یک روز تندبادی میوزد و کلبه آنها را در حالی که دوروتی نیز در آن است از زمین میکند و به سرزمین دیگری میبرد .دوروتی که از این وضع خوشحال نیست میخواهد به سرزمین خویش بازگردد ;اما برای بازگشت باید از جادوگر شهر "از "کمک بخواهد .این در حالی است که جادوگر شهر از به شرطی به او کمک میکند که او بتواند جادوگر غرب را نابود کند . سرانجام دوروتی با کمک دوستانی که پیدا کرده، جادوگر غرب را از بین برده، نزد عمو هنری و عمه خویش باز میگردد .