اسکلت بخشنده
داستانهای کوتاه / داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، مجموعهای از داستانهای تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شدهاند. «دره و بره»، «باران»، «آب و خواب»، «سه شکارچی»، «شترمرغی که مرغ نداشت»، «پری دریایی»، «خروسی که تخم گذاشت»، «تنور حسن»، «غول نخودی»، «سوسکی که چشم نداشت»، «چوپانی که گله نداشت»، «آدمبرفی خجالتی»، «الاغ بی گوش»، «گاوی که نبود»، «ننه هشتپا»، «نخ و سوزن» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «اسکلت بخشنده» میخوانیم: «یک اسکلت بود، یک عالمه استخوان داشت. نمیدانست استخوانهایش چهکار کند. یک روز سگ کوچولوی دید که خیلی گرسنهاش بود».