برهوت عشق
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
رمون کورژ، همراه پدر دکتر خود و مادرش در دهکدة بورد زندگی میکرد. ماریا کروسل زنی تنها بود که به تازگی فرزندش را از دست داده بود و به دکتر اعتماد کرده و تحت درمان او قرار داشت. دکتر خسته از روزهای ملالانگیز در کنار همسر خود، عاشق او شده بود. اما ماریا از خود شخصیتی مقدس ارائه داد و با احترامی اجباری حریمی برای خود ساخت که دکتر به خود جرات نداد، او را چون معشوقهای ببیند. ماریا با احترام و تواضعی جعلی، او را از خود راند و به رابطه معنی مرید و مراد را داد. رمون کورژ در 17 سالگی، ماریا را ملاقات کرد، ابتدا ماریا او را به خود جذب نمود، سپس او را تحقیر کرده و از خود راند. اکنون سالها گذشته است و رمون کورژ 35ساله، مردی مجرد و عیاش است. طی سالها؛ او با این امید زندگی کرده است که روزی دوباره ماریا کروس را سر راهش ببیند و به سختی از او انتقام بگیرد.