زنده به نور
کمینهگرایی (ادبیات) - ایران
کتاب حاضر، دربردارندة یازده روایت با موضوع (کمینهگرایی) است. عنوان روایتها عبارتند از: «خورشید تاریک کن»؛ «سوختن»؛ «طراح ابرها»؛ «در آغوش دریا»؛ «به سپیدی آرامش»؛ «ماه/ نیمه روشن/ نیمه تاریک»؛ «آبی آسمانی»؛ «آخرین قطعه پازل»؛ «هرزگی» و «حقیقت». در خلاصة روایت «سوختن» آمده است: دختری به نام «خورشید» چشمانی درشت و کشیده داشت،؛ هر کس با نگاه کردن به او میتوانست درون یخ زده، نگران، غمگین و تلخ او را حدس بزند. محبوب او با گذاشتن نوشتهای: «بیچاره عشق که بیهوده بین دستهای ما مرد» او را ترک کرده بود و از آن روز، خورشید مدام در حال گریه کردن بود. روزی آتش و شور زندگی در او جوانه زد و با اشتیاق، میل رفتن به بیرون را کرد. امّا خیل عظیم خبرنگاران، او را به خانه کشاند. او سالها در تاریکی زیست و سرانجام جسمش خاکستر شد و همراه نوری به دورترین سیاره پیوست.