راهنمای شوربختی
تاکید نویسنده در کتاب این است که آدمی پیش از گله کردن از بخت و اقبال، اندکی به چگونگی رفتار خود بیندیشد تا دریابد که بیشتر ناراحتیهای او از خود وی سرچشمه میگیرد و از این رو هر آدمی در شوربخت کردن خویش نقش بزرگی دارد. اگر آدمی این نگرش را انتخاب کند که دنیا باید آن گونه که او میگوید باشد و "چگونه هست" را کنار بگذارد به یقین در مسیر سقوط و شوربختی گام برداشته است. نویسنده با ذکر حکایات و گاه به زبان طنز این نکته را بیان میکند که بسیاری از مشکلات ما فقط در ذهن ما پایهریزی میشوند و ای بسا تصوراتی بیش نباشند. وی با بیان این نکته که شوربختی هر فردی به دست خود اوست، اعتقاد دارد خوشبختی او نیز به دست او رقم میخورد. نویسنده، بحث خود را با عباراتی از داستایفسکی به پایان میبرد: "انسان، تیرهبخت است، چون نمیداند که خوشبخت است. فقط به این دلیل! ماجرا فقط این است!"