من اشک خورشید را دیدم
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضردربردارندة مجموعه داستانهای کوتاه فارسی با موضوعات مختلف و با عنوانهای «من اشک خورشید را دیدم»، «راهی دیگر»، «عزیز»، «جادة یک طرفه»، «وصلة ناجور» و «گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت» است. داستان «من اشک خورشید را دیدم»، ماجرای مردی است که با آموزههای پدر مبنی بر داشتن شهامت و سخاوت و فداکاری، دوران جوانی و میانسالی را میگذراند. وقتی به دورة بازنشستگی میرسد، با دیدن مشکلات ورّاث همکار مرحومش، تصمیم به تقسیم اموالش بین همسر و فرزندانش را میگیرد. با این اتّفاق، خانواده که خود را مالک اموال میدانند شروع به بدرفتاری با مرد میکنند. مرد روزی آنها را بدون اطّلاع ترک میکند و با ماجراهای بسیاری مواجه میشود.