سفر پرماجرا
رمان درباره نوجوان دوازده سالهای به نام "پل "و خواهر سه سالهاش "ساندرا "است .این دو مادر خود را از دست میدهند و پدرشان با زنی به نام "کریستین "ازدواج میکند .کریستین میکوشد تا با پل رابطه عاطفی برقرار کند ;اما پل از او دوری میجوید و سرانجام نیز پل تصمیم میگیرد با خواهرش شهر خود را ترک کرده نزد مادربزرگشان که در شهر دیگری زندگی میکند برود .آنها پیاده روانه میشوند و در بین راه با گاریچی پیری به نام "بیل پیره "مواجه میگردند .بیل پیره آنها را سوار گاری نموده تا به شهر مورد نظرشان برساند ;پس از آن که آنان اندکی راه میپیمایند پل در عالم خیال سوار جوانی را میبیند که شکل و هیئت گذشتگان دارد .در حالی است که دیگران سوار را نمیبینند ;همین امر سبب بروز ماجراهایی میشود که رمان براساس آن تدوین شده است .