قارچ غولپیکر
خرگوش کوچولویی به نام «اسکیپی» با بردادرش در لانة زیرزمینی زندگی میکردند. یک روز اسکیپی متوجه شد که دیگر در لانهشان غذایی ندارند و برادرش از گرسنگی در حال گریه کردن است. او به سراغ دوستانش رفت تا غذایی بگیرد، اما هیچکس به او غذایی نداد. اسکیپی یک قارچ خشکیده پیدا کرد و با امید فراوان آن را در زمین کاشت. بعد از چند روز باران بارید و قارچ بزرگی از زمین بیرون آمد. اسکیپی برادر کوچکش را به همراه بقیة دوستانش به آنجا برد و همگی با شادی شروع به خوردن قارچ بزرگ کردند. داستان حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.