پاک کن
نویسنده در رمان حاضر، سرگذشت جوانی را بازگو میکند که برای یافتن گمشدۀ دوران کودکیاش، به همه جا سر میزند تا شاید از او نشانی بیابد. او با مرور خاطرات گذشته و در خیال خودش با دختر کوچولوی همسایهاشان(فرنگیس) گفتوگو میکند و از احساس عمیقی که سالها در قلب خودش نسبت به او داشته سخن میگوید. تا این که پس از چندی از طریق یکی از دوستان قدیمیاش درمییابد "فرنگیس" ازدواج کرده و این موضوع باعث دلسردی او میشود... که علاقهمندان میتوانند دیگر جزئیات را در طول داستان بخوانند.