تارا و خانهی مادربزرگ
داستانهای اجتماعی
«تارا» به همراه پدر و مادرش از خانة کوچک آپارتمانی خود اثاثکشی کردند و به خاطر تنهایی مادربزرگ پیر خود به خانة بزرگ او رفتند. تارا در همان لحظة ورود طبق خواستة مادربزرگ به اتاقها سرکشی کرد. او در یکی از اتاقها به دختری به نام «آرات» که کاملا شبیه او بود، برخورد کرد. آرات به او گفت که همزاد اوست و هیچکس به جز خودش قادر به دیدن او نیست. تارا و آرات با هم کارهای عجیب و غریبی میکردند. آرات قوی و قدرتمند بود و تارا به زودی تصمیم گرفت مانند او قوی و قدرتمند شود و قادر به انجام کارهای عجیب و غریب باشد. اما تارا یک آدم معمولی بود و آرات نمیتوانست او را در رسیدن به خواستهاش کمک کند. این کتاب برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.