میترسم یادت برود دوستم داشتی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب مصور حاضر داستانی که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ه) نگاشته شده است. نویسنده داستان را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «توی صبحهای سفید بیدار میشدم. با کلی فکر سفید پررنگ، بیتفاوت در یک لیوان، شیر میریختم و صبحانه سفیدم را زیر سایه ابرهای سفید میخوردم و فکر میکردم در روزهای کمرنگ چه رنگی باشم».