عشق مسافر نیست
"امیر" که به تازگی در کنکور دانشگاه قبول شده، به "سارا"، دختر همسایه، علاقهمند میشود و از او میخواهد تا پایان درس او منتظرش بماند، اما سارا قرار است به نامزدی پسرعمویش درآید که مقیم آلمان است. سارا که به امیر علاقه دارد به اجبار و به دلیل اصرار والدین خود با پسرعمویش ازدواج میکند، اما در نامهای به امیر میگوید هرجا که برود قلبش با اوست. امیر پس از شنیدن این خبر دچار افسردگی میشود و به مواد مخدر پناه میبرد او درس و دانشگاه را رها میکند. و خانه را نیز ترک میکند، اما پس از چندین سال به خانه بازمیگردد، در حالی که اعتیاد را ترک کرده و در کارخانهای مشغول به کار است. او مدتی را نیز با خبر دروغین مرگ سارا در پریشانی میگذراند، اما همیشه منتظر آمدن اوست. از طرفی سارا طی اتفاقاتی از شوهرش جدا شده و زندگی مشترکی را با امیر آغاز میکند.