نوایی از دل
داستانهای فارسی - قرن 14
ماجرای داستان از این قرار است :همسر مصیب ـ تابان ـ نسبت به او بی توجه است ;از این رو مصیب با زن بیوهای به نام "ملوس "که پسری به نام "فرزام " دارد، ازدواج میکند" .تابان "پس از اطلاع از این بیوفایی، حاضر به تمکین نمیشود و در خانه را برای همیشه به روی شوهر میبندد .دخترش "رعنا "به طرفداری از مادر، از پدر گریزان میشود .مصیب برای جلب محبت مجدد دختر، میان او و فرزام رابطهای عاطفی برقرار میسازد تا با ازدواج این دو کدورتها از میان برود .بدین ترتیب، با کوشش پدر، رعنا و فرزام به یک دیگر علاقهمند میشوند، اما رعنا در لحظه انتخاب، بین ستمدیده و جوان محبوب خود، قصد دارد بر احساس خود غلبه کند ...