پندراگن: روزنگاشت سفری در زمان و مکان: فار، شهر گمشده
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
«بابی پندراگون» 14 ساله، مانند پسرهای دیگر همسالش نیست. دایی بابی مسافر است و چنانکه بابی آموخته، معنای آن این است که دایی «پرسل» در طی سفرهایش هرجا با مشکل وسیع و دامنهداری برخورد کند، مسئولیت حل آن را برعهده دارد. ماموریتش نجات کهکشانها از هرگونه شر و پلیدی است، اکنون او بابی را نیز همراه با خود به این سفرها میبرد. بابی هنوز از اولین تجربة پرماجرایش در «دندارن» بازنگشته، خود را در قلمرو «کلرال» مییابد؛ کرة پهناوری که سراسر آن را آب فرا گرفته است، کلرال در آستانة فاجعهای در ابعاد وسیع قرار دارد. دوستان بابی با مطالعة روزنگاشتهایی که او برایشان میفرستد، دریافتهاند که شهروندان درماندة شهرهای شناوری که در معرض خطرند، در آستانة جنگ با یکدیگرند. اکنون آیا بابی، ستارة تیم بسکتبال مدرسه که پسر خوب و شایستهای است، میتواند به این مردم کمک کند که از شر مهاجمان رهایی یابند، و آیا میتوانند سرزمین افسانهای گمشدة «فار» را بیابند که احتمالا تنها راه نجات کلرال در آن نهفته است؟ مخاطبان در ادامة داستان پاسخ این پرسشها را مییابند.