سبد سفارش شما خالی است!

در این داستان "آلما" پسر جوانی است که در دهکده‌ای به همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند و بسیار علاقه‌مند به دین آبا و اجدادی‌شان یعنی دین زرتشت است و تمام احکام آن را اجرا می‌کند. او نامزدی به نام "پانتوآ" دارد که همراه با هم هر روز به آتشکده آذر برای انجام فرایض دینی می‌روند؛ اما روزی آلما سخت بیمار می‌شود و بنا به رسم اهالی دهکده دست و پایش را می‌بندند و او را خارج از دهکده به درختی می‌بندند تا طعمه گرگ‌ها شود و به این ترتیب، بیماری از دهکده دور شود و.....