جدال (مجموعه داستان)
در «جدال»، راوی با ورق زدن آلبوم به یاد خاطرات گذشتة خود با همسرش «لیلا» میافتد؛ روزی که در مراسم خاکسپاری پدربزرگش، لیلا را دیده و عاشقش شده بود. اما پس از سالها زندگی مشترک، اکنون از لیلا جدا شده است و در خیال خود لیلا را در هالهای سفید میبیند که روبهرویش ایستاده است. تصورات راوی از حضور لیلا در خانه داستان حاضر را شکل میدهد. مجموعة حاضر مشتمل بر هفت داستان کوتاه است که سوررئالیستی یا فانتزی بوده و در برخی از آنها نیز از تناسخ سخن رفته است. جستوجو برای اثبات بودن آدمی، گوشههایی از شخصیتهای همیشه تنهای کتاب است.