گلین (رمان فیلمنامه)
فیلمنامهها
«گلین» پیردختر لال و یتیم توسط نابرادریاش «اصغر» به عقد «محمد» درمیآید. اصغر با ناجوانمردی خواهر کوچکش را به محمد نشان داده و گلین را به همراه اثاثیه جا گذاشته و شهر را ترک میکند. محمد ناچارا گلین را میپذیرد؛ اما بعد از مدتی با دخترعمویش ازدواج میکند. گلین در حالی که باردار است شهر را ترک گفته و به «آققلعه» نزد اقوام مادریاش میرود. در آنجا چند روز نزد یکی از اقوامش به نام «ازار» و دخترش «آیگل» روزهای خوبی را میگذراند، اما دوباره سوار بر اسب راهی سرنوشت نامعلوم خود میگردد.