سبد سفارش شما خالی است!

موضوع رمان حاضر، داستانی عاشقانه است. «رها»‌ دختر دانشجویی است که به اتّفاق مادرش در شیراز زندگی می‌کند، زیرا سال‌ها قبل، مادرش قبل از تولّد او پدر را به خاطر خیانتش ترک کرده است. «رها» در یک میهمانی دوستانه، به اتّفاق دوستش «مرجانه»، با «فرها» و دوست وی «پژمان» ‌آشنا می‌شود. «پژمان» با «رها» نامزد می‌کند، امّا مدّتی بعد به بهانة سفر به آلمان، «رها» را ترک می‌کند و دیگر خواهان دیدار وی نمی‌شود. بعد از مدّتی، «رها» از محلّ اقامت «پژمان» آگاه می‌شود و به تهران می‌آید. وقتی او متوجّه می‌شود که «پژمان» به دلیل ابتلا به یک بیماری کشنده از زندگی «رها» بیرون رفته است، تا زمان مرگ پژمان به صورت میهمان در کنار وی زندگی می‌کند. بعد از مرگ «پژمان»، پدر وی، «جمال» به خانة «رها» می‌آید و «رها» در می‌یابد که «جمال» پدر گمشدة وی و «پژمان» و «پیمان» دو برادر دوقلوی او هستند. «پژمان» در مدّت زنده بودن، هرگز به رابطة خواهر ـ برادری خود با «رها» پی نبرده بود و «رها» بعد از کنار آمدن با این جریایات، با «فرها» که مدّت‌هاست عاشق وی است، ازدواج می‌کند و در انتظار فرزندی می‌باشد که به زودی به دنیا خواهد آمد.