آرزوی سایه
این داستان که با طرحهای سیاه و سپید تدوین شده درباره دختر کوچولویی است به نام "سایه ."او دوست دارد سایه مهربانترین و بخشندهترین کسی باشد که عمرش نیز از همه طولانیتر است .از همین رو با راهنمایی آفتاب به دنبال آرزوی خود روان میشود ;اما بی آن که به آرزوی خود دست یابد، هنگام غروب با دلی غمگین به مسجد میرود و در آن جا سایه دخترک مهربانی میشود که در حال وضو گرفتن است .پس از آن دخترک به نماز میایستد و بدین ترتیب "سایه " با شنیدن راز و نیاز او از خدا میخواهد برای همیشه سایه آن دخترک باشد زیرا با شنیدن حرفهای دختر مهربان توانسته است بهترین دوست خود را پیدا کند .