آینههای شهر
داستانهای ترکی - ترکیه - قرن 20م.
کتاب حاضر دربردارنده رمانی از «الیف شافاک»، نویسنده ترک است. مهمترین نکتهای که میتوان درباره این رمان اشاره کرد، همزیستی ادیان در فضایی است که شافاک خلق کرده؛ مسلمان و مسیحی و یهودی در دنیای این رمان بی هیچ اختلافی میتوانند در کنار هم به سر برند. در بخشی از رمان میخوانیم: «وقتی مردان انکزیسیون آن دور و اطراف مشغول نیزهاندازی بودند، زنان روستای پلاسنسیا دلمونته، دختر کوچک دومین زن آمنت را چونان امانتی مقدس پنهان کردند. مادر دخترک، زنی بود روستایی از اهالی آفریقای شمالی. آمت زامبارل او را در ازای دو کیسه طلا از بردهداری خریده، بلافاصله آزادش کرده بود. عشق این دو به همدیگر، زن اول آمت را به قدری آزرد که برای ابراز آزردگیاش خالکوبی بزرگی روی پیشانیاش کرد. چشم سیاهی با مژههای سرخ!»