خانههای نورانی
داستانهای آموزنده
در شهر ستارگان، خانة همة ستارهها نورانی است. اما از زمانی که همسر دکتر «لوتوس» مرحوم شده است، او و «ارس» دیگر نه مهمانی میدهند و نه به مهمانی میروند. به خاطر همین خانهشان تاریک شده است. «فکور» به خاطر دوستش ارس خیلی ناراحت است و میخواهد به او کمک کند. او این موضوع را با معلماش، خاله «مهتا» و همکلاسیهایش درمیان میگذارد، و یک شب همگی آنها به خانة دکتر لوتوس میروند. دکتر لوتوس و ارس از دیدن آنها خیلی خوشحال میشوند. چند روز بعد دکتر لوتوس از خالهمهتا خواستگاری میکند و قرار میشود آن دو با هم ازدواج کنند. حالا دیگر خانة دکتر لوتوس هم نورانی شده است. کتابچة حاضر از مجموعة «شهر ستارگان»، دربرگیرندة یک داستان تخیلی برای کودکان است.