سالهای انتظار
((سالهای انتظار)) سرگذشت دختری است به نام ((سیمین)) .سیمین در سال دوم دانشکده پزشکی درس میخواند با آغاز سال جدید خانوادهاش منتظر مسافرانی هستند که با آمدن آنان سرنوشت سیمین رقم میخورد .آقای صبا دوست خانوادگی آنان سیمین را برای پسرش جمشید خواستگاری میکند .خانواده سیمین بااین پیشنهاد موافقت مینماید. جمشید ضمن گفت و گو با سیمین از او میخواهد تا پایان تحصیلاتش منتظرش بماند .جمشید برای انجام کاری مجبور است سه سال در خارج از کشور زندگی کند .آنها پس از مراسم نامزدی مصمم هستند به عهد خود وفادار بمانند .داستان با دوستی جمشید با دختری به نام ((لوسی)) و ماجراهایی که سیمین پشت سر میگذارد ادامه مییابد.