عرفان، ذهن، آگاهی
عرفان
کتاب حاضر در بخش نخست، شامل گزارشهای متعددی است از رخداد آگاهی محض ـ پدیدهای عرفانی با حالتیگذرا ـ و تفصیل این نکته که آیا ساختگرایی، تبیین مناسبی برای آن خواهد بود یا خیر؟ فصل سوم و چهارم به کندوکاو دربارهی ساختگرایی و زیرساختهای فلسفی آن، اختصاص دارد. در فصل پنجم نیز با توجه ـ به دیدگاه "پرمارته" ـ یکی از متفکران شرقی قرن نهم میلادی ـ نگارنده به این نتیجه میرسد که ساختگرایی برای توضیح این تجارب عرفانی ـ انفسی وسیلهای نامناسب است.در بخش دوم،به نقش زبان در ایجاد رخدادهای آگاهی محض، نیز جایگاه آگاهی در این رخدادها، اشاره شده است. در بخش سوم نیز مطالبی در خصوص "حالت عرفانی ثنوی" و ویژگیهای پدیدار شناختی آن و مقایسهی این تجربه در "سارتر" و "هویی ننگ"، مطرح میشود. نگارنده در پایان خاطرنشان میسازد: "آن چه عرفان، عرضه میکند، نهایتا یک حقیقت زبانی نیست، بلکه راهی است برای زدودن لایههای توهم و خود فریبی و اجازه به حضور غیر زبانی درونی تا خود را به نحو بازتابی برای خود، آشکار کند: یعنی آگاهی خود را برای آگاهی، نشان دهد".