استان و نااستادان: اخلاق در دانشگاه
مدرسان - اخلاق حرفهای
این کتاب از پنج فصل تشکیل شده است که در هر فصل به بخشی از زندگی استادان و سازوکارهای موجود در دانشکدهها و دانشگاهها پرداخته شده است. در فصل اول که به زندگی استادی اختصاص یافته است جوهره زندگی استادی اینچنین بیان شده است: «جوهره زندگی استادان تلاش برای کسب دانش است. این جستوجو ممکن است به نتایج غیرمنتظرهای ختم شود و فرد را به گوشههای تاریکی رهنمون شود که عقاید منفور، مناقشهانگیز و حتی کفرآمیز در آن خفتهاند. اما چنانکه "جان استوارت میل" مینویسد: تنها راهی که یک انسان میتواند از طریق آن به دانستن کلیت یک موضوع نزدیک شود آن است که نظرات افراد با هر عقیده را پیرامون آن موضوع بشنود و تمامی شیوههای نگریستن به آن موضوع با هر ذهنیت را بررسی کند. هیچ انسان عاقلی حکمت خود را بهجز از این راه کسب نکرده و قوای ادراکی انسان نیز از هیچ راه دیگری به درجه خردمندی نائل نمیشود». در همین فصل نویسنده به آزادی دانشگاهی اشاره میکند و آن را یکی از ملزومات دانشگاه میداند. فصل دوم این کتاب به آموزش اختصاص یافته است در این فصل نویسنده تلاش میکند که کاملا به صورت کاربردی چگونگی شیوه آموزش را به استادان بازگو کند. بخش سوم کتاب به تحقیق و خدمت اختصاص یافته است. در ابتدای این فصل نویسنده با اشاره به اینکه استادان در امر آموزش نیازمند به پژوهش هستند، امر تحقیق را از امر آموزش جدا ندانسته و این دو را مستلزم و مکمل هم میداند. وی در ادامه این فصل به سازوکارهای مراکز پژوهشی و چگونگی عملکرد آنها پرداخته است. مثلا به این نکته که استادان بهرغم اینکه اعضای دانشکده هستند عضو هیئت علمی نیز هستند و بنابراین باید الزامات عضو هئیت علمی بودن را رعایت کنند. فصل چهارم کتاب به تصمیمات مربوط به حوزه کارگزینی اختصاص یافته است. در این بخش چگونگی جذب و انتصاب اعضای هیئت علمی مورد بررسی قرار گرفته است. در قسمتی از این بخش آمده است: انتصاب اعضای هیئت علمی در مراکز آموزشی باید با بیشترین دقت صورت گیرد. استادانی که به شیوهای غیر از این عمل میکنند مرتکب قصور آشکاری شدهاند و هم خود و هم دانشجویانشان را به خطر انداختهاند. فصل پنجم به تحصیلات تکمیلی پرداخته است. در این فصل نویسنده تلاش میکند نشان دهد در این دوره تحصیلی است که استادان آینده دانشگاه، باید با مسئولیتهای یک استاد دانشگاه آشنا شوند.