جوانه و سنگ
این داستان کوتاه تخیلی درباره خشکسالی برای کودکان و نوجوانان، تالیف شده است .داستان از این قرار است که جوانهای در زمینی خشک، در کنار یک سنگ، سر از خاک در میآورد .جوانه بسیار تشنه است، از همین رو، سنگ میکوشد تا مقداری آب پیدا کند به همین خاطر از یک سنجاقک رهگذر میخواهد تا از مرداب نزدیک آنجا مقداری آب بیاورد .اما مرداب، تن به این کار نمیدهد .سرانجام در آستانه مرگ جوانه، سنگ میشکافد و از درون آن، قدری آب زلال جاری میشود و به جوانه جانی دوباره میبخشد . بدین ترتیب، سنگ خود را نابود میسازد تا جوانه زنده بماند .