حسن کچل گاوچران و دختر کدخدا
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی از مجموعه قصهای از مادربزرگ است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان در زمانهای گذشته در یکی از روستاها پیرزنی با پسرش حسن زندگی میکرد. حسنکچل بود و هر روز صبح گاوها را به چرا میبرد. یک روز که کنار چشمه نشسته بود، اتفاق جالبی افتاد.