گرگ بدجنس، روباه ناقلا

گرگ بدجنس، روباه ناقلا

در جنگل بزرگی، گرگ بدجنسی زندگی می‌کرد. او حیوانات جنگل را اذیت می‌کرد، به همین دلیل همه‌ی حیوانات از دست گرگ ناراحت بودند. روزی از روزها همه‌ی حیوانات دور یک‌دیگر جمع شدند. روباه که از همه‌ی حیوان‌ها باهوش‌تر بود گفت: "من حساب این گرگ بدجنس را می‌رسم". چند روز بعد که هوا سرد بود و برف زیادی باریده بود. گرگ برای یافتن غذا از لانه‌اش بیرون رفت تا به غاری رسید و روباه را دید که مشغول کباب کردن چند ماهی است و از او نشانه‌ی جایی را پرسید که ماهی‌ها را صید کرده است. سپس به گفته‌ی روباه به قسمتی از رودخانه‌ی یخ‌زده رفت و پس از شکستن قسمتی از یخ، دمش را در آب فرو کرد تا ماهی‌ها به آن آویزان شوند. اما پس از گذشت ساعت‌ها انتظار بیهوده زمانی که خواست از آن‌جا برود متوجه شد که دمش در یخ گیر کرده است. سرانجام آن‌قدر تقلا کرد تا دمش کنده شد و فرار کرد. حیوان‌ها که پشت درخت‌ها ایستاده بودند، فرار گرگ را دیدند و خوشحال شدند.

قیمت چاپ: 300 تومان
مترجم:

هما قاسمی

ناشر:

فکر برتر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789646979413

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه