چلچلهها
در این داستان "عزیز آقا "جوانی است اهل شمیران که با شروع جنگ تحمیلی عراق به جبهه میرود، اما پس از چندی سر از عراق در میآورد و مقیم کربلا شده خادم حرم امام حسین (ع) میشود .او که در ایران به تازگی با "پونه " ازدواج کرده بود در کربلا نیز با خانوادهای آشنا میشود که نام دختر آن خانواده "پونه "است .سرانجام این آشنایی به ازدواج این دو میانجامد . سالها بعد عزیز آقا به همراه پونه به ایران باز میگردد و درمییابد همسر اولش صاحب فرزندی از اوست ;از این رو، حال روحی وی دگرگون شده سر به کوه و بیابان میگذارد و ...