لحظه عاشق شدن
"نادیا" تنها فرزند خانواده و دانشجوی ترم هفتم رشتهی ادبیات است. او با پسری به نام "سپهر" آشنا میشود و این موضوع را با "مینا"، دوست قدیمی و صمیمی خویش، درمیان میگذارد. نادیا خواستگاری به نام "شهاب" دارد که با وجود شنیدن جواب منفی از جانب نادیا باز بر این امر اصرار میورزد. طی ماجراهایی شهاب با مینا آشنا میشود و به او اظهار علاقه میکند و بدینترتیب باعث به وجود آمدن اختلافاتی میان مینا و نادیا میشود. از طرفی نادیا و سپهر زندگی مشترکی را با یکدیگر آغاز میکنند. چندی نمیگذرد که شهاب، سپهر و نادیا را میدزدد و نادیا را در صورت ازدواج نکردن با او به مرگ تهدید میکند. اما سپهر و نادیا موفق به فرار میشوند و طی ماجرایی مینا، شهاب را میکشد و خود نیز خودکشی میکند.