ساعتساز (رمان نوجوانان)
داستانهای انگلیسی - قرن 20م. / ساعتسازان - داستان / ماوراءالطبیعه - داستان / قصهگویان - داستان
ماجرای داستان حاضر که برای نوجوانان ترجمه شده، در یکی از شهرهای آلمان اتفاق میافتد .در این شهر هر شاگرد ساعتساز که کارآموزیاش را تمام میکند به نشانه توانایی و مهارت خود، باید مجسمهای بسازد و آن را به چرخدندههای ساعت بزرگ میدان "گلاکن هیم "متصل کند" .کارل "شاگرد آقای "رینگلمان "ساعتساز، قرار است روز بعد، مجسمهاش را به چرخدندههای برج متصل کند اما او هنوز مجسمهای آماده نکرده است . این در حالی است که نویسندهای به نام "فریتز "هر شب داستان ترسناک و جدیدی برای کسانی که در کافه اسب سفید جمع میشوند بازگو میکند .این بار، داستان فریتز به تدریج صورت واقعی به خود میگیرد و قهرمان اصلی آن به نام دکتر کالمنیوس، جان میگیرد و ناگهان وارد کافه میشود .تمام کسانی که در کافه هستند، به جز کارل، وحشتزده آن جا را ترک میکنند .دکتر کالمنیوس به کارل مجسمهای میدهد که "عالی جناب روح آهنی "نام دارد .شاگرد ساعتساز برای قرار دادن مجسمه در برج ساعت، دست به کار میشود، سپس ماجراهایی روی میدهد که داستان براساس آن تدوین شده است .