من نبودم، دندونم بود!
دندان - داستان / داستانهای تخیلی
استوارت یک بچة معمولی است. او دندان بهانهگیری دارد که با دندانهای بقیة بچهها فرق میکند. این دندان، خواستههای خود را با صدای بسیار بلند اعلام میکند و همهجا او را اذیت میکند، تا این که سرانجام استوارت تصمیم میگیرد با هویج به جنگ آن برود. این کتاب مصور از مجموعه کتابهای سفید، با موضوع مهارتهای زندگی است که برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.