خروسی که قوقولی قوقوشو گم کرده بود
گروههای سنی ((ب)) و ((ج)) در این داستان مصور، ماجرای خروسی را میخوانند که هر روز صبح با آواز قوقولی قوقوی خود، صاحب مزرعه ((عمو قلی)) را از خواب بیدار میکند ;سپس کار و زندگی در مزرعه آغاز میشود .اما روزی در اثر یک حادثه، خروس درمییابد که دیگر قادر به آواز خواندن نیست .او هر چه تلاش میکند تا آواز بخواند موفق نمیشود تا این که در اثر حمله روباه به لانه جوجهها ناگهان صدایش را باز مییابد و با قوقولی قوقوی بلند، عموقلی را بیدار و روباه را مجبور به فرار میکند .