مرا نرگس صدا کن
داستان حاضر، سرگذشت دختری است به نام ((مریم)) که نویسنده ضمن شرح حال او به موضوع اصلی گریز زده و آن را در قالب خاطرات مریم بیان نموده است .مریم پس از مرگ پدر و رفتن مادرش به خارج از کشور همراه خواهر خود زندگی میکند .او در پی جستوجوی ایام از دست رفته به محل سکونت پیشین خود میرود و بدین ترتیب خاطرات خود را مرور میکند .او به یاد خانم ((گلبو)) همسایه خود میافتد (زنی که روزگار اسرارآمیز و مبهمی داشته است (.در همان اوان، روزی مریم با دادن چند شاخه نرگس به خانم گلبو باعث خشم و اندوه او شده بود .این امر سبب گردید مریم به راز تنفر خانم گلبو از گل نرگس، پی ببرد و ...