بچه خارپشت و پروانه زرد

بچه خارپشت و پروانه زرد

همۀ خارپشت‌های کوچولو در حال بازی تنیس بودند. فقط خارپشتی که از همۀ آنها کوچکتر بود روی چمن‌ها نشسته بود و به آنها نگاه می‌کرد. چون او خیلی کوچک بود و نمی‌توانست تنیس بازی کند. ناگهان یک پروانۀ زرد را در حال پرواز دید و به دنبال او دوید. او آن‌قدر به دنبال پروانه دوید تا ناگهان متوجه شد که گم شده است. پروانۀ کوچک او را صدا زد و گفت بال‌های من خسته شده‌اند. دارکوب تو را به خانه می‌برد.» بعد از آن هم بلبل و سپس خرگوش او را تا خانه راهنمایی کردند. دیگر شب شده بود و همه‌جا تاریک بود. خارپشت‌های بزرگ‌تر با دیدن او خیلی آسوده‌خاطر شدند و برادر کوچک‌ترشان را در آغوش گرفتند و از دیدنش بسیار خوشحال شدند.

قیمت چاپ: 500 تومان
نویسنده:

آنه مکی

مترجم:

محمد نوبخت

ناشر:

قاضی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

16

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005104172

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه