پیتر پن و وندی
شخصیت اصلی این داستان تخیلی، "پیتر"، پسربچهای تنهاست که در حسرت داشتن همدمی مهر بان، اما نه از جنس خود بلکه از جنس مادر است. او که میتواند پرواز کند، پرواز را به بچهها میآموزد. از سویی پرواز نماد آزادی است و آزادی نماد بیگناهی و کودکی و دیگر سوی پرواز جان مایهی تخیل و آفرینش است. نویسنده در داستان، زندگی پر راز و رمز، شاد و بیآلایش کودکان را در برابر زندگی آدمهای کینهتوز، سنگدل بیمار، به تصویر میکشد. در این سرزمین، بزرگسالان به سادگی کودکان و خردسالان بزرگ میشوند، زشتی و نیکی، عشق و نفرت در تقابل با یکدیگر تصویری واقعی از انسان را به نمایش میگذارند. در این سرزمین، انسان با حیوان، پری دریایی، پرنده و نیز با طبیعت سخن میگوید. در داستان خانم "دارلینگ"، مادر بچهها که به تعبیری قصهگوی رمان است، مادری هنرمند و دوستداشتنی است.