طوقی
کتاب حاضر، مجموعهای است از پنج داستان با عناوین :((آنسوی خوشبختی))، ((درنه))، ((ماه عسل))، ((آن روزها)) و ((طوقی)) .در داستان((طوقی)) نویسنده پهلوانیهای مردی به نام((ابرام قرقی)) را باز میگوید .((ابرام قرقی)) اسطوره زمان خویش است .او همانند قهرمانان اساطیری بهرغم تواناییهای شگرف در برابر تقدیر ناتوان است .از این رو زمانه را به سخره میگیرد تا وارث شرافت پهلوانی ((سمک عیار)) گردد .قمار و کفتربازی تنها دل مشغولی اوست و در این کار زبانزد مردم تهران است .((ابرام)) مونسی جز کبوترش ـ طوقی ـ خود ندارد .انقلاب تازه در حال شکلگیری است که((ابرام)) چون همیشه خودش را سپر بلای مردم میکند .او که از مدتها پیش با دیدن فقر و بدبختی مردم خونش به جوش آمده به صف انقلابیون میپیوندد و ....