شانس طلسم شده اسمرالدا
این داستان مصور و رنگی درباره دختر جوانی است به نام اسمرالدا که با بزش جالی زندگی میکند. آنها کسی را ندارند و روزگار را به سختی میگذرانند. اسمرالدا یک روز تصمیم میگیرد به پاریس برود. در آن جا پس از ماجراهای زیادی، عاقبت به جمع کولیها میپیوندد و دوستان خوبی پیدا میکند و بدین ترتیب موفق میشود غذایی برای خود و جالی فراهم سازد.